معشوقی که خدا را نمی شناسد

این روزها شاهد این هستیم که خیلی از دختران و جوانان ما عاشق فیلم های کره ای هستند !

و آه و صد افسوس به خاطر عشق ورزی به چنین معشوقی! 

معشوقی که خدا را نمیشناسد و به خدا کافر است...

معشوقی که دیکته میکند به جوان ما فرهنگ بی دینی را...

معشوقی که آموزه اش روابط آزاد و عشق بازی های خیابانی است...

معشوقی که به تباهی میکشاند عاشق خود را...

چنین معشوقی لیاقت عشق ورزیدن ندارد!

...................................

سوگ نوشت 1 : کاش این دوستانی که فیلم های کره ای را برای دانلود روی سایتشان میگذارند کاش بدانند با هر دانلود در انحراف و گناهی سهیم اند! کاش بترسند از تعداد کلیک ها نه آنکه ...

سوگ نوشت 2 : قبول دارم که هر فیلم کره ای که در رسانه ملی ( تلویزیون ) پخش میشود مطابق با قوانین دینی و شرعی است اما فراموش نکنیم که تحریف در تصویر و متن فیلم ( سانسور ) تنها راه قانونی و شرعی کردن چنین فیلم هایی است ( آن هم در حد ظاهر نه باطن )!!! و این وسط میماند فیلمهای کره ای که توسط علاقمندان خریداری یا دانلود میشود آن هم بدون سانسور و سرشار از مضامین غیر اخلاقی!

ترویج دلبری ها

بعضی وقتها فکر میکنیم تو دنیای مجازی باید خیلی متفاوت تر از دنیای حقیقی باشیم...

تو دنیای حقیقی اگه خانم باشیم چادر سر میکنیم و خط قرمزهایی رو که هر خانم باید داشته باشه داریم...

و اگر آقا باشیم،غیرت داریم و ...

 

اما وارد دنیای مجازی که میشیم همه چیز فرق میکنه...!!!

وارد وبلاگ یه دوست مذهبی میشی که حتی عکس و یادداشت پروفایلش نماد یک فرد مذهبیه...

اما وقتی به محتوای وبلاگ رجوع میکنی ...

یه متن شاعرانه و عاشقانه میبینی به همراه عکسی از دختری مو پریشان کرده...

یه متن شاعرانه و عاشقانه میبینی به همراه عکسی از دلبری دختری برای پسری

یه متن شاعرانه و عاشقانه میبینی به همراه عکسی از جلوه های دخترونه که برای هر پسری جذابه...

 

این وسط سوال من از این دوستان وبلاگ نویس که خودشون در عالم حقیقی مذهبی اند و سر به زیر ... چرا اینجا اینکار رو میکنن!؟ فقط برای اینکه دو نفر بیشتر به وبلاگشون سر بزنه؟!

مصداق فروختن آخرت به دنیا همینجاست...

با انتشار تصویری از دختری مو پریشان کرده داری ترویج میکنی بی حجابی رو...

داری ترویج میکنی دلبری های خیابانی رو...

 

در حدیثى از پیامبر اسلام(ص) مى‏خوانیم:

کسى که کار زشتى را نشر دهد همانند کسى است که آن را در آغاز انجام داده است

.........................................

نکته نوشت:مخالف متن  شاعرانه و عاشقانه نیستم! هرگز ! اما بعضی وقت ها به غلط بعضی از شعرها رو شعر میدونیم!!! و بعضی شاعرها رو حافظ!

غصه نوشت: مراقب این ترویج کردن هامون باشیم... از کلیک هایی که برای این یادداشت ها و تصاویرمون میشه بترسیم...

طعم متفاوت چادر

گاهی وقتی خانومی رو بدون چادر توی خیابون میبینم با خودم میگم چطور یه خانوم میتونه چادر سر نکنه؟!
گاهی خانوم ها در برابر چادر مقاومت می کنند و میگند ما بدون چادر هم حجابمون کامله و به همین استدلال اکتفا میکنند و طعم متفاوت چادر رو نمی چشند. نمیگم خانوم ها باید و باید چادر سر کنند نه هرگز! بله بدون چادر هم میشه حجاب کاملی داشت. ولی این وسط چادری ها هستند که تفاوت چادر با هرحجاب کامل دیگه ای رو به خوبی درک می کنند. برای درک تفاوت چادر و چرایی سرکردن اون توسط بسیاری از بانوان فقط باید اون رو از نزدیک لمس کرد.
کاش خانوم هایی که به حجاب احترام میذارند اما چادر رو نمی پسندند به خودشون فرصت چادر سرکردن رو بدند. حداقل برای مدتی کوتاه این کار رو بکنند. من ایمان دارم که تجربه های شیرینی خواهند داشت.

مزاحم یا مراحم ؟

روزی وقتی از مدرسه به خانه برمی گشتم. پسر جوانی را دیدم که سوار بر اتومبیلی گران قیمت که من حتی نامش را نمیدانستم شده بود و به آرامی حرکت میکرد. وقتی دقت کردم دختر جوانی را در پیاده رو دیدم که به موازات اتومبیل راه می رفت. دختر شباهتی به دخترهای محجبه نداشت. قانون خدا اجازه ی خروج  تار مویی از دختران در مقابل نامحرمان را نمی داد اما موهای بافته شده ی دختر غیر قانونی از مرز شال خارج شده بود. ترکیب رنگ پوشش دختر و نوع آرایش و طنازی دختر همان نیروی جاذبه ای بود که نیوتن زیر درخت آن را کشف کرد. همان نیرویی که پسران را به سمت دختران میکشید. کمی بعد اتومبیل متوقف شد و دختر به سمت اتومبیل رفت و درجلوی اتومبیل را باز کرد و سوار شد.  شاید اگر دختر سوار اتومبیل نمی شد و به راهش ادامه می داد می گفتم پسر مزاحم است  و باید به دنبال چاره ای برای کمک به دختر میشدم اما وقتی با چشم های خود دیدم که دختر سوار اتومبیل شد به یقین رسیدم که پسر مراحمی بیش نبوده است.

تفسیرنوشت داستان:  گاهی خانوم ها در خیابان ، کوچه و... گرفتار جماعتی از مردم که مزاحم  نام دارند میشوند. علت این مزاحمت ها در اکثر موارد رفتار و پوشش خود خانوم ها می باشد که باعث جلب توجه جماعت مزاحم میشود و به ندرت پیش می آید که  مرد یا پسری مزاحمتی برای خانوم های  محجبه ایجاد کنند. بنابراین هر خانومی که گرفتار این نوع مزاحمت ها میشود باید کنکاشی در نوع رفتار و پوشش خود بکند تا علت اصلی این مزاحمت ها را پیدا کند. گاهی خانوم ها می گویند که ما حجاب و رفتار مناسبی داشتیم اما باز هم مورد مزاحمت واقع شدیم اما نکته حائز اهمیت این است که این خانوم ها چه تعریفی از حجاب و رفتار مناسب دارند. گاهی خانومی کاملا پوشیده هست اما این پوشش بسیار زننده است و یا حتی بگونه ای است که باعث جذابیت بیشتر خانوم میشود. بنابراین برای جلوگیری از این مزاحمت ها قدم اول اصلاح رفتار و پوشش خانوم هاست و در مرحله ی بعد مقابله و برخورد جدی با مزاحم ها.

 اما دراین بین ما گاه شاهد مراحمت جماعتی از مزاحم ها برای خانوم ها هستیم. یعنی خود این خانوم ها به این نوع رفتار رغبت نشان میدهند و هرچند شاید خود در ابتدا پیش قدم نشوند اما به محض مواجه با این موقعیت ها واکنش مثبت از خودشان نشان می دهند و با میل و رغبت هم سو با فرد مزاحم میشوند. این رفتار هم یک ناهنجاری در جامعه ی اسلامی بشمار می آید و جا دارد هم با خانوم و هم با آقا برخورد جدی شود.

تناقض عجیب

چند وقتی هست به اقتضای رشته ی تحصیلی مطالعات آزادی رو شروع کردم تا تسلط بیشتری روی مباحث درسی داشته باشم. در این میان وارد گروهی در تلگرام با عنوان اندیشه و فلسفه هستم که اساتید فلسفه ، عرفان و دانشجویان و علاقمندان به فلسفه و عرفان حضور دارند و در خصوص مباحث فلسفی و عرفانی و گاه دینی مباحثه هایی جدی صورت میگیره. حضور افراد مختلف در گروه با سطح و دانش نسبتا بالا یکی از حسن های این گروهه.
اما اتفاق های جالبی هم در گروه می افته. اتفاق هایی که من توان فهم آن ها را ندارم. اتفاقی از این جنس که اعضای خانوم که در مباحث فلسفی ( عقلی محض ) ، عرفان و کلام ( اعتقادات ) از دانش بسیار بالایی برخوردار هستند و حتی برای براهین خود گاه به آیات قرآن استناد می کنند تصاویر پروفایلشان عکسهایی بی حجاب از خودشان است. تفاوت است بین بی حجاب و بدحجاب. بدحجاب پوشش مناسبی ندارد اما بی حجاب اصلا پوشش ندارد.
و من هنوز متحیرم چطور میتوان تا این اندازه تفکر عقلی قوی داشت اما باز مفهوم حجاب را نفهمید؟!
من متحیرم چطور می توان به آیات قرآن رجوع داشت اما آیات حجاب را ندید؟

تناقض عجیبی است!!

اینجاست که می توان از علم بی معرفت صحبت کرد... علمی که صرفا اجتماع قاعده ها و مفاهیم در ذهن است... علمی که هیچ گاه بکار نمی آید...

و پناه بر خدا از چنین علمی...

................................

گاهى علم، انسان را به جهنم مى‏ فرستد؛ گاهى علم توحید انسان را به جهنم مى ‏فرستد؛ گاهى علمِ عرفان انسان را به جهنم مى‏ رساند؛ گاهى علم فقه انسان را به جهنم مى‏ فرستد؛ گاهى علم اخلاق انسان را به جهنم مى‏ فرستد. با علم درست نمى‏ شود. تزکیه مى‏ خواهد.»  امام خمینی، صحیفه امام ج 19 ص 133

کاش دین خدا را صحیح فهم کنیم

پست قبلی که در خصوص آرایش حلال بود انگیزه ای ایجاد کرد برای نوشتن متن زیر: 

متاسفانه فهم اشتباه از دین و دینداری در طول تاریخ صدمات جبران ناپذیری رو برجا گذاشته ، صدمات و خساراتی از قبیل پیدایش فرقه های مذهبی گوناگون با عقاید و آراء گاه کاملا در تعارض با دین !

اما با وجود این اکثر ما انسان ها از نوعی معصومیت نسبت به ایجاد فرقه ی دینی جدید برخوردار هستیم و شاید هیچ گاه حتی تصور این را نکنیم که روزی روزگاری ما را موسس مذهبی جدید بدانند ! و خداروشکر که اکثرا انسان ها اینگونه نیستند وگرنه باید شاهد پیدایش میلیاردها فرق و مذهب با آئین ها و رسومات خاص می بودیم!

شاید هیچ گاه در معرض چنین گمراهی قرارنگیریم اما همیشه در معرض فهم نادرست از معارف دینی هستیم. پس باید محتاطانه تر برخورد کنیم تا در گرداب فهم غلط از دین فرونریم. فهمی ناصحیح که نه تنها موجب گمراهی خود ما می شود. بلکه می تواند دیگران را نیز چون ما بیمار کند.

یکی از مصادیق فهم نادرست از دین ، مباحث مربوط به حجاب و حیا و مناسبات محرم و نامحرم است. به طور مثال خانواده ای را فرض کنید که دختر و پسر خانواده بی هیچ دغدغه ای با دیگران مرتبط هستند بدون در نظر گرفتن نسبتهای محرمی یا نامحرمی! و برعکس خانواده ای را فرض کنید که آن قدر در دین جمود به خرج می دهد که دختر خانواده حتی در مقابل افراد محرم به او رفتاری بسیار سخت دارد به طور مثال هیچ گاه در خانه روسری را از موهای خود در مقابل پدر یا برادر برنمیدارد. این ها مصادیق خانواده هایی هستند که به علت فهم ناصحیح از آموزه های دین راه افراط و تفریط را پیش گرفته اند و هردو نام خانواده ی مذهبی را روی خود گذاشته اند.

این افراط و تفریط ها اگر به خود آن ها آسیب نزند حداقل در افرادی که با آن ها معاشرت دارند تاثیر خواهد داشت. به طور مثال افراط در دین داری و حرام کردن حلال های خدا بر خود دیر یا زود آن ها را خسته و برضد آنچه هستند می شوراند و یا جماعتی را از دین گریزان خواهد کرد.

اولین قدم در دینداری فهم صحیح از آموزه های دینی است. اگر خدا ارتباط غیرضروری با نامحرم را نمی پسندد در مقابل خواستار تعامل بیشتر با خانواده ، محبت به والدین و عشق ورزی به همسر و خواهر و برادر است.

اگر خدا هرگونه تبرج و خودآرایی زن در مقابل نامحرم را نهی می کند در مقابل فرمان می دهد که زنان خود را برای شوهرانشان بیارایند.

کاش دین را صحیح فهم کنیم. کاش حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال نکنیم.

دنیای عروسک ها

چندسال پیش یکی از اساتیدم داستان یک فیلم کوتاه را برایمان تعریف می کرد. فیلمی چند دقیقه ای که بسیار تاثیر گذار بوده است. ماجرای این فیلم کوتاه درباره ی دختر بچه ای بوده که تعداد زیادی عروسک دختر زیبا و قشنگ داشته و بعد از مدتی پدر و مادر دختر برای او عروسک جدیدی را خریداری می کنند با این تفاوت که این عروسک پسر بوده است. دختر وقتی میخواهد عروسک جدید را به قفسه ی عروسکهایش اضافه کند در ابتدا وارد اتاقش می شود به تمامی عروسکها نگاه می کند و پس از چند دقیقه شروع می کند با تکه پارچه هایی برای عروسک ها حجاب درست می کند و سپس عروسک پسر را به اتاق می آورد و در بین آن ها قرار می دهد. این حرکت کودک نشان دهنده ی این است که کودک در سن پایین به خوبی مفهوم حجاب را درک کرده است و می داند که دختر در حضور نامحرم به پوشش نیاز دارد. این اتفاق در دنیای عروسکهای کودک می افتد اما به یقین در دنیای واقعی کودک نیز همین اتفاق خواهد افتاد. این کودک وقتی بزرگتر شود خود یکی از معتقدان حجاب خواهد بود چرا که از کودکی با این مفهوم آشنا شده است.

کودک این احساس را دارد که به راستی مادر عروسکهایش هست و مادر باید بهترین ها را برای فرزند خود بخواهد و آنچه خود از پدر و مادر خود آموخته است را می خواهد به عروسکهایش منتقل کند.

تربیت پدر و مادر نقش اساسی در شکل گیری افکار و رفتار کودکان دارد. پدر و مادری که به فرزندش از کودکی مفاهیم دینی را آموزش می دهد نگران آینده ی دور از معنویت و ایمان کودک نیست. بنابراین لازم و ضروری است که کودک در دوران کودکی تحت آموزش مفاهیم دینی اما به روش صحیح قرار بگیرد.

به طور مثال کودکی که مادرش از کودکی به او یاد داده است هر نوع لباسی را بپوشد  قطعا این کودک  وقتی به سن تکلیف برسد به سختی با این مساله کنار می آید و حتی ممکن است اصلا پایبند حجاب نباشد. این امر ظلمی است که پدر و مادر به فرزند خود روا کرده اند. ظلم معنای گسترده ای دارد و کوتاهی ها در تربیت دینی فرزند بزرگترین ظلم به فرزندان است. چرا که اگر کودک از همان کودکی آموزش دینی می دید در آینده مسیر درست و معقولی را برای ادامه ی زندگیش انتخاب می کرد و سعادتمند میشد. به راستی که به فرموده ی امام علی علیه السلام کودک مانند سنگی است که هر نقشی روی آن حک شود ماندگار خواهد شد.

 

.

تئاتر خانوادگی

خیلی از مادرها و پدرها هستند که نمیدونند چطور به فرزندشون مفاهیم دینی رو آموزش بدند. مفاهیمی مثل محرم و نامحرم! قطعا برای کودکان بسیار خسته کننده است که بنشینند پای منبر مادر و پدر و پشت سر او تکرار کنند که: دایی محرم، عمو محرم، پسردایی نامحرم و... اما همین مفاهیم اگر در قالبی دیگر مثلا بازی به کودکان آموزش داده بشه قطعا واکنش متفاوتی خواهند داشت.

کافیه مادران و پدران عزیز کمی حوصله به خرج بدند. به طور مثال اعضای یک خانواده میتونند تئاتر خانوادگی داشته باشند تئاتری که بازیگران و تماشاگرانش خودشون هستند. این روش آثار بسیاری داره :

1) اعضای خانواده از درکنار هم بودن لذت می برند و لحظات شادی رو برای هم رقم می زنند.

2) مفاهیم دینی به کودک آموزش داده میشه.

3) کودکان هیجانات و انرژی های خود را از طریق بازی تخلیه می کنند.

اگر خانواده ای هر هفته حداقل یک شب تئاتر خانوادگی داشته باشه در مدت بسیار کوتاهی میشه مفاهیم دینی چون کیستی نامحرم و محرم ، چگونگی ارتباط با نامحرم و نوع پوشش در مقابل نامحرم و محرم  رو به کودکان آموزش داد.

تئاتر خانوداگی تنها یک روش برای اموزش مفاهیم دینیه! هر خانواده ای میتونه با کمی خلاقیت بازی های مفید و آموزنده ای رو خلق کنه. گاهی باید برای انتقال مفاهیم دینی به کودکان از روش هایی متناسب با علایق اونها استفاده کنیم تا موفقیت بیشتری کسب کنیم.

مراقب باشیم ؛ کودکان رفتارهای ما را زیرنظر دارند

چند وقت پیش نشسته بودم پای صحبت یکی از هنرمندان خانم که در برنامه ی تلویزیونی دعوت شده بود و با وجود اختلاف عقیدتی چه از نظر پوشش چه سایر تفکرات به صحبتهاش گوش میدادم. کمی بعد برادر کوچکم جلوتر آمد و سوال کرد: این بازیگر خیلی خوب بازی میکنه؟ من بلافاصله علت این سوال رو در ذهنم مرور کردم و فهمیدم که چون من به مدت حداقل نیم ساعت پای تلویزیون نشسته ام و با دقت به حرفهای این هنرمند گوش کرده ام ، برادرم این تصور را داشته که من کاملا این خانوم رو با ویژگیهایی که داره میپسندم. ویژگیهایی از قبیل آرایش ،  استفاده از رنگ های شاد در پوشش و خنده های بلند در مقابل نامحرم و... و حالا تنها یک پاسخ مثبت من به این سوال کافی است تا به یقین برسه این آدم با این ویژگی ها یک فرد ایده آل است. چون به خوبی میدانستم کودک است و  درکی از این ندارد که یک بازیگر می تواند خوب بازی کند اما لزوما آدم خوبی نباشد و افکار و عقاید نادرست داشته باشد جواب دادم: هی بد بازی نمیکنه ! برادرم برای نتیجه گیری بهتر سوال کرد: ولی از بین بازیگرای دیگه بهتره مگه نه؟ این سوال هم ریشه در اینجا داشت که من پای صحبت هر بازیگری نمینشستم! بلافاصله جواب دادم: نه اینم بعضی وقتا خوب بازی میکنه بعضی وقتها هم نه!

بعد از این پرسش ها بود که واقعا ایمان آوردم  هر رفتار و هر حرف ما برای کودک الگوست. گاهی ما غافل میشیم که کودکان به ما نگاه می کنند و از ما یاد می گیرند. گاهی فراموش میکنیم سطح فکر کودکان مثل بزرگترها نیست و امکانش هست رفتاری از ما را به غلط فهم کنند. گاهی فراموش میکنیم آن ها کودک هستند. همین غفلت ها همین بی توجهی ها از طرف ما باعث میشه وقتی یک رفتار نامناسب از کودک دیدیم شروع کنیم به سرزنش کردن و ابراز ناراحتی ها ! در حالی که خودمان زمینه ساز این رفتارها بوده ایم!

گاهی مادران چادری و مذهبی شکایت میکنند از دختران خود که پای بند به حجاب و امور مذهبی نیستند و استدلال می کنند که ما تمام عمر چادر سرکردیم و نماز خواندیم و... اما دخترمان این طور نیست؟!

چرایی این تعارض می تواند ریشه در رفتارهای ما داشته باشد. شاید اگر من هم از آن خانوم بازیگر با آن پوشش پیش برادر کوچکم تعریف میکردم در واقع نقض می کردم چادر خود را! حجاب خود را! یعنی به برادرم با یک جمله می آموختم که پوشش او بهتر از من است!

شاید ما در طول زندگی آدم هایی را پیش کودکانمان تمجید و ستایش میکنیم که جنس متفاوتی از افکار و عقاید ما دارند. وقتی از این آدم ها پیش فرزندانمان ستایش میکنیم باید هم روزی فرزندان خود را پیرو آن ها بدانیم نه پیرو خود! چون با تمجیدهایمان همواره آن ها را برتر از خود و عقاید خود دانسته ایم و انسان همواره به دنبال برترین هاست.

کاش دقت بیشتری داشته باشیم و از آن هایی که شایسته الگو قرار گرفتن هستن پیش فرزندانمان تعریف کنیم.

یک شب هزار شب نمیشه

یادم میاد چند وقت پیش به باغ یکی از دوستان خانوادگی رفته بودیم. اردیبهشت ماه بود و همه جا سرسبز. تصمیم گرفتیم کوهنوردی هم داشته باشیم. من که چادر انتخاب آزادانه ام بوده نمیتونستم بدون چادر در مقابلشون حاضر باشم و به خاطر همین از دامنه تا قله ی سه کوه متصل به هم رو در باد شدید با چادر طی کردم :) کوهی که بالارفتن و پایین آمدن از آن با چادر سختی کار را بیشتر می کرد.
اما با وجود سختی زیادی که داشت  شیرین و لذت بخش بود.

خاطره ی بالا رو گفتم تا حجتی باشم برای خانوم هایی که به بهانه های خیلی کوچک حجاب رو کنار میذارند و میگند نمیشه! خانم های چادری زیادی رو سراغ دارم که سرسفره ی عقد بدون چادر حاضر میشند تا عکسهاشون خوب بیافته! چون یک شب هزار شب نمیشه! خانوم های زیادی رو سراغ دارم که فقط بیرون از منزل چادر سرمیکنند اما در منزل و در مقابل نامحرم های فامیل که انگار تافته ی جدابافته ای از نامحرم های کوچه و خیابان هستند چادر سرنمیکنند! انگار که چادر فقط برای بیرون از منزل است!

بزرگترین مشکل این دسته از خانوم ها اینه که معنی حجاب رو نفهمیدند و شناختی از چرایی حجاب ندارند.