تفکیک مفهومی اقتصاد مقاومتی از غیر مقاومتی
تبیین درست و دقیق از مفهوم اقتصاد مقاومتی در میان نخبگان، دانشگاهیان و اقشار مختلف مردم از اهمیت زیادی در جهت گفتمانسازی آن برخوردار است. رهبر معظم انقلاب اسلامی خود به عنوان مبدع و بنیانگذار این واژه و دلالت مفهومی آن، تاکنون در دیدارها و سخنرانیهای مختلف با اقتصادیها و با غیراقتصادیها به تبیین این مفهوم بلند پرداختهاند. میتوان گفت ایشان از سه منظر تأکید ویژهای بر شناخت علمی و درست از مفهوم اقتصاد مقاومتی دارند:
پرهیز از تصورات غلط رایج سهوی و عمدی در مورد اقتصاد مقاومتی
از جمله در دیدار با دانشجویان، ایشان ضرورت تبیین علمی اقتصاد مقاومتی را برای جامعهی نخبگانی و دانشگاهی خواستار شدند: «اقتصاد مقاومتی فقط جنبهی نفی نیست؛ اینجور نیست که اقتصاد مقاومتی معنایش حصار کشیدن دور خود و فقط انجام یک کارهای تدافعی باشد؛ نه، اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که به یک ملت امکان میدهد و اجازه میدهد که حتّی در شرایط فشار هم رشد و شکوفایی خودشان را داشته باشند. این یک فکر است، یک مطالبهی عمومی است. شما دانشجو هستید، استاد هستید، اقتصاددان هستید؛ بسیار خوب، با زبان دانشگاهی، همین ایدهی اقتصاد مقاومتی را تبیین کنید؛ حدودش را مشخص کنید؛ یعنی آن اقتصادی که در شرائط فشار، در شرائط تحریم، در شرائط دشمنیها و خصومتهای شدید میتواند تضمین کنندهی رشد و شکوفائی یک کشور باشد».[1]تصوراتی که توسط دوست و دشمن سهوی و عمدی از اقتصاد مقاومتی ایجاد میشود؛ همچون اقتصاد ریاضتی، اقتصاد جنگ، اقتصاد درونگرا و محصور و بسته و... موجب شده تا ضرورت تبیین علمی آن بیشتر احساس شود.
جاافتادن و تبدیل آن به عنوان گفتمان غالب در فضای واقعی جامعه
تا یک مفهوم برای مردم جامعه، به خوبی تبیین نشود، نمیتواند در فضای واقعی جامعه اثرگذار باشد. از این رو تبیین درست اقتصاد مقاومتی و تکرار چندبارهی آن سبب ایجاد یک گفتمان و فضای غالب فکری میشود که افراد همچون هوایی که تنفس میکنند از آن بهرهمند میشوند. هرچقدر این تفکر به عملیاتیشدن و واقعیبودن نزدیکتر باشد، موفقیت آن در تبدیل شدن به گفتمان بیشتر و بیشتر خواهد بود. رهبری معظم انقلاب فضای گفتمانی را چنین ترسیم مینمایند: «گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش میکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمانسازی انجام بگیرد؛ که البته نقش رسانهها و بالخصوص نقش روحانیون و نقش بزرگان و اساتید دانشگاهی حتماً نقش بارز و مهمی است».[2] همچنین رهبری گفتمان را به معنای «باور عمومی»؛ آن چیزی که به صورت یک سخنِ مورد قبول عموم تلقی بشود، مردم به آن توجه داشته باشند دانسته و معتقدند لازمه تحصیل آن، تبیین لازم - تبیین منطقی، تبیین عالمانه و دور از زیادهرویهای گوناگون و با زبان صحیح، با زبان علمی، منطقی و با زبان خوش است.[3]
وادارنمودن سیاستگذاران و مجریان برای عمل در چارچوب مفهومی
وقتی یک تفکر و ایده به یک گفتمان حاکم بدل میشود آنگاه تمامی افراد جامعه اعم از مردم و مسئولان و نخبگان سعی میکنند حتیالامکان خود را بر اساس آن تفکر همراه و همدل سازند. چرا که اگر چنین نکنند بویژه از سوی مسئولین اگر به شکل جدی این تفکر دنبال نشود، موجبات بازخواست و مطالبه مردمی و گرفتارشدن آن مسئولین را به دنبال داشته و بنابراین برای جلوگیری از این امر و عواقب ناشی از آن، درصدد برمیآیند تا فعالیتها، مواضع و برنامههای خود را بر اساس آن طراحی و اجرا نمایند هرچند بصورت باطنی و قلبی بدان تعلق خاطری نداشته باشند. اینچنین یا مسئول مورد نظر خود را بر اساس آن گفتمان تطبیق میدهد و یا اینکه استعفا داده و از مجموعهی اثرگذاری خارج میشود. رهبری با صراحت بیشتری در مورد تأثیر گفتمان میفرمایند: «وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیری پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند».[4] ایشان همچنین «گفتمانسازی» را شرط اصلی تحقق الگوی اسلامی– ایرانی پیشرفت میدانند.[5] لذاست که این گفتمان فارغ از اینکه چه دولتی بر سر کار میآید باید به جد توسط مردم و نخبگان مطالبه شود تا هر کس بر سر کار میآید خود را ملزم به رعایت چارچوبهای آن بنماید.
از این منظر باید با تبیین علمی اقتصاد مقاومتی، آنرا از گونههای دیگر از نظامات اقتصادی و مکاتب اقتصادی و نیز دانشهای اقتصادی دیگر مجزا نمود. لذا در این نوشتار از باب «تعرف الأشیاء بأضدادها»[6] سعی داریم تا نقاط متضاد و مقابل اقتصاد مقاومتی را ترسیم کنیم تا از این میان درک بهتر و صحیحتری از این مفهوم و دلالتهای آن در نگاه مقام معظم رهبری برای جامعهی نخبگانی و علمی و نیز سایر اقشار مردم بدست آید. ابتدا سه تعریف اولیه از نگاه کلی ایشان به اقتصاد مقاومتی ارائه میشود و در ادامه نکات افتراق و ضدیتهای آن با دیگر نسخههای اقتصادی موجود در دنیا مطرح میگردد.
تعریف اقتصاد مقاومتی
- الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی
- الگوئی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام
- راهبرد حرکت صحیح اقتصاد کشور به سوی اهداف عالی (تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیستساله)
دوگانهای مفهومی؛ اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست؟
برای فهم صحیحتر و دقیقتر از اقتصاد مقاومتی و نحوهی تحقق و عملیاتیشدن آن در عرصههای مختلف، دوگانهای مفهومی متعارض شامل آنچه که اقتصاد مقاومتی اقتضاء دارد و آنچه موانع رسیدن به آن است، صورتبندی میشود. رهبری معظم انقلاب نیز در ابتدای سال 93 نیز از همین شکل برای تبیین اقتصاد مقاومتی استفاده نمودند: «سه سؤال در مورد اقتصاد مقاومتی که در حقیقت اقتصاد مقاوم است، وجود دارد؛ من این سه سؤال را مطرح میکنم. سؤال اوّل این است که اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست؟ خصوصیّات مثبت آن و خصوصیّات منفی و سلبیِ آن چیست؟». در این نوشتار با استفاده از همین بیانات و سایر بیاناتی که در تبیین اقتصاد مقاومتی فرمودند، دوگانهایی را مطرح میسازیم.
1. اقتصاد مقاومتی الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور اما نه منحصر به کشور ما
این الگو در مورد سایر کشورهایی که با بحرانهای اقتصادی و شوکهای اقتصادی مواجه بودهاند و وابستگی شدیدی به تجارت بینالملل دارند نیز مورد توجه بودهاست. نمونهاش کشورهای آمریکا و اروپای غربی بعد از شوک افزایش نفتی سال 1973 به سمت صرفهجویی انرژی و بهبود تکنولوژیهای تولیدی، صنایع خود را بازسازی نمودند. یا کشور سنگاپور که تأثیرپذیری زیادی از معاملات تجاری بینالمللی داشت در این جهت حرکت نمود تا اقتصاد خود را در برابر تکانههای خارجی مقاوم نماید.
2. اقتصاد مقاومتی اقتصاد درونزا و نه منزوی و درون گرا
اقتصاد مقاومتی از دل ظرفیتهای گسترده و متنوع داخل کشور میجوشد و وابسته به خارج نیست اما در عین حال تعاملش هم با خارج قطع نمیشود بلکه با دیگر کشورها به شکل متوازن و منطقی و بر اساس منافع حاصل از مبادله، وارد تعامل میشود. محصولات تولیدی خود را صادر و محصولات مورد نیاز خویش را وارد میکند. بعبارت دیگر یک اقتصاد درونزا و برونگرا. بنابراین اقتصاد ما یک اقتصاد محصور در مرزهای جغرافیایی و بدون تعامل اقتصادی با خارج نیست که بسیاری با شنیدن اقتصاد مقاومتی و مقایسهی آن با شرایط فشار و تحریم و جنگ، چنین تصور کنند که ما به دنبال اقتصادی میگردیم که رابطهی اقتصادی با همسایگان و دیگر کشورهای منطقه و جهان نداشته باشیم. بلکه همانطور که بند دوازده سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی تصریح دارد ما بایست به دنبال دیپلماسی فعال در جهت حمایت از اهداف اقتصادی خود باشیم.
3. اقتصاد مقاومتی یک اقتصاد مردمبنیاد و نه یک اقتصاد دولتی
یکی از معضلات جدی ساختاری اقتصاد کشور که در تاریخ کشور ما ریشه دواندهاست و ما هنوز درگیر آن هستیم، وابستگی تمامی شئون فعالیتهای اقتصادی به دولت و دستگاههای دولتی است. این عیب اساسی بعد از انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی بصورت یک ضرورت به اقتصاد کشور تحمیل شد اما بعد از پیروزی در جبههی 8سالهی دفاع مقدس و شروع دوران سازندگی و بازسازی همچنان تفکرات مردان اقتصادی و دولتمردان و برنامهریزان کشور، مبتنی بر همان نسخه، ادامه یافت و تاکنون و با وجود ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی، تحول چندانی در این زمینه دیده نمیشود. در چنین شرایطی اقتصاد مقاومتی با محور قراردادن مردم و مشارکت دادن ایشان در کلیهی فعالیتهای اقتصادی، درصدد است تا برخلاف عدهای که همچون زمان جنگ تحمیلی، تصور میکنند که اکنون نیز بایست اقتصاد کشور را بر محور دولت اداره کرد، یک اقتصاد کاملاً مردممحور را پایهگذاری نماید و نقش دولت در اقتصاد را از موضع تصدیگری، رانتخواهی و رقابت با بخش خصوصی و مردم، به یک ناظر، هادی و حمایتکننده از مردم تغییر دهد تا دولت در جایی که مردم قادر به فعالیت هستند یا انگیزهی ورود دارند، دخالتی در اقتصاد ننماید.
[1] بیانات در دیدار دانشجویان، 1391/5/16
[2] بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی، 1390/10/14
[3] بیانات در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی، 1392/12/15
[4] بیانات در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی، 1390/7/13
[5] دیدار اعضای شورای عالی مرکز طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با رهبر انقلاب، 1391/12/14
درود بر شما