شهید احمد پناهی:
حجاب شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید.
شهید احمد پناهی:
حجاب شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید.
ایت الله صافی گلپایگانی:
امروز چادر بانوان از عبای من با ارزشتر است،
چرا که بانوان با حفظ حجاب برتر خود
مروج دین اسلام هستند.
چــــــــــادر ، ســــه نقطــه دارد؛ همــاږ ســه نقطـه اے ڪـه فـرق اسـت بیږ پوشیــدگـے و پـوسیــدگـی!
امام علے (علیه السلام )؛ چه ڪوتاه و زیبا فرمودند: پوشیدگـے دوامے براے زیبایے ست...
مقام معظم رهبری :
«من متأسّفم که گاهی خود خانمها، خود بانوان، روی این مسئله حسّاسیّت نشان میدهند که ما با مردها چه فرقی داریم؟ خب بله، در خیلی از مسائل هیچ تفاوتی نیست. نگاه اسلام نسبت به زن و مرد، نگاه انسان است؛ در مسئلهی انسانیّت، سِیر مقامات معنوی، استعدادهای فراوان فکری و علمی هیچ تفاوتی نیست، امّا قالبها دو قالب است: یک قالب برای یک کار و یک صنف کار است، یک قالب برای یک کار دیگر است؛ البتّه کارهای مشترکی هم وجود دارد. [آیا] این خدمت است که ما بیاییم یکی از این دو قالب را از منطقهی اختصاصی خودش بکشیم بیرون، ببریم در منطقهی اختصاصی آن قالب دیگر؟ این کاری است که غربیها دارند میکنند.»
برای خواندن متن کامل بیانات رهبر در خصوص زن مسلمان کلیک کنید.
داستانهایی از این دست، ناشنیده ماندهاند و یا جرأت بازگو کردن نیافتهاند. داستانی که نشان میدهد «زیر حجاب مات زنان مسلمان، دلهای تپنده هست و رؤیاهایی از عشق». این داستان افسانه نیست بلکه حکایتی واقعی از تجربهی یک زن مسلمان، روزنامهنگار و اجتماعی است که با وجود تمام هجمههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و گاه نژادپرستانه که در بطن جامعهی غربی وجود دارد توانسته محکم و استوار باشد.
«کارت روز ولنتاین را که صبح زود بر در اتاقش در خوابگاه چسبانیدهاند را بر میدارد، با ولع تمام، پاکت را پاره میکند، داخل آن یک شعر دستنویس با خط خوش است. بیآنکه اسمی پای آن ببیند پیمیبرد متعلق است به… فرستندهی کارت را همان روز میبیند. نوجوان رمانتیک درونش، حسب زنانگیاش میپرسد: آیا تو به من علاقهمندی؟ آخر آن پسر، مسلمان نبود! یعنی مسلمان میشود؟»
عشق آمده ما را رهنمون سازد به سمت نوع ازلی و ابدیش، و چه زیباست دیدن این عشق در پس همهی ناخوشایندیها و نرسیدنها، در پس همهی تندیهای «شلینا» برای یافتن شاهزادهی افسانهای خود. او به دنبال آن نیمهی گمشده میگردد تا قرارگاه امنی بیابد و در آن آرام گیرد و خداوند عزوجل این کشش و کوشش را در وجود زن و مرد به ودیعت نهاده است. عشقی که گاه نمود آن را قهرمان داستان در روز ولنتاین مییابد و همین چه سادهلوحانه میتواند روح والای انسانی او را به سخره گیرد. اما عشق حقیقی در وجود اوست و نمود آن در در پس روسری او جا گرفته است و شلینا را از رازهای پس پرده به سمت حقیقتی همیشه زنده رهنمون میکند. بیآنکه خود بداند.
کتاب «عشق زیر روسری» داستان سفرهای عاطفی و احساسی دختری مسلمان و ساکن لندن است به نام شلینا (زهرا) جانمحمد. او تحصیلکردهی دانشگاه آکسفورد است. دختری مسلمان با فرهنگ غربی-آسیایی-اسلامی که سعی دارد یار و همراه خود را بیابد. آیا روسریاش که همان مسلمانی اوست پس معرکه میماند و بیخیال عشق گمشدهی خود میشود؟ «عشقی که دیری است از نسل ما رفته، آبکی شده و به دلربایی کردن و قصه و خیال عاشقانه رنگ باخته»، و اگرچه لندنی است اما با رسوخ تفکر اسلامی در آن حیات گرفته است.
زن در اسلام
زنده،
سازنده،
و رزمنده
است
به شرطی که لباس رزمش
لباس عفتش باشد
شهید بهشتی
پست قبلی که در خصوص آرایش حلال بود انگیزه ای ایجاد کرد برای نوشتن متن زیر:
متاسفانه فهم اشتباه از دین و دینداری در طول تاریخ صدمات جبران ناپذیری رو برجا گذاشته ، صدمات و خساراتی از قبیل پیدایش فرقه های مذهبی گوناگون با عقاید و آراء گاه کاملا در تعارض با دین !
اما با وجود این اکثر ما انسان ها از نوعی معصومیت نسبت به ایجاد فرقه ی دینی جدید برخوردار هستیم و شاید هیچ گاه حتی تصور این را نکنیم که روزی روزگاری ما را موسس مذهبی جدید بدانند ! و خداروشکر که اکثرا انسان ها اینگونه نیستند وگرنه باید شاهد پیدایش میلیاردها فرق و مذهب با آئین ها و رسومات خاص می بودیم!
شاید هیچ گاه در معرض چنین گمراهی قرارنگیریم اما همیشه در معرض فهم نادرست از معارف دینی هستیم. پس باید محتاطانه تر برخورد کنیم تا در گرداب فهم غلط از دین فرونریم. فهمی ناصحیح که نه تنها موجب گمراهی خود ما می شود. بلکه می تواند دیگران را نیز چون ما بیمار کند.
یکی
از مصادیق فهم نادرست از دین ، مباحث مربوط به حجاب و حیا و مناسبات محرم و
نامحرم است. به طور مثال خانواده ای را فرض کنید که دختر و پسر خانواده بی
هیچ دغدغه ای با دیگران مرتبط هستند بدون در نظر گرفتن نسبتهای محرمی یا
نامحرمی! و برعکس خانواده ای را فرض کنید که آن قدر در دین جمود به خرج می
دهد که دختر خانواده حتی در مقابل افراد محرم به او رفتاری بسیار سخت دارد
به طور مثال هیچ گاه در خانه روسری را از موهای خود در مقابل پدر یا برادر
برنمیدارد. این ها مصادیق خانواده هایی هستند که به علت فهم ناصحیح از
آموزه های دین راه افراط و تفریط را پیش گرفته اند و هردو نام خانواده ی مذهبی را روی خود گذاشته اند.
این افراط و تفریط ها اگر به خود آن ها آسیب نزند حداقل در افرادی که با آن ها معاشرت دارند تاثیر خواهد داشت. به طور مثال افراط در دین داری و حرام کردن حلال های خدا بر خود دیر یا زود آن ها را خسته و برضد آنچه هستند می شوراند و یا جماعتی را از دین گریزان خواهد کرد.
اولین
قدم در دینداری فهم صحیح از آموزه های دینی است. اگر خدا ارتباط غیرضروری
با نامحرم را نمی پسندد در مقابل خواستار تعامل بیشتر با خانواده ، محبت به
والدین و عشق ورزی به همسر و خواهر و برادر است.
اگر خدا هرگونه تبرج و خودآرایی زن در مقابل نامحرم را نهی می کند در مقابل فرمان می دهد که زنان خود را برای شوهرانشان بیارایند.
کاش دین را صحیح فهم کنیم. کاش حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال نکنیم.
کتاب «دخترانه» اثر سمیه سادات لوح موسوی
انتشارات آرما
«دخترانه» شامل 29 یادداشت و مقاله با عناوینی چون «به زنجیر کشیدن قلبها عمومی شده است»، «تو دختری»، «دشت پر حادثه بلوغ»، «آهسته حمل شود، شکستنی»، «او که یادش شیرین است»، «روزهای مبادایی که هنوز نیامدهاند»، «چشمها عقل را کور میکنند» و ... است که در 104 صفحه نوشته شده است.