عشق به چادر
سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۶ ق.ظ
گرمــای تابستــان چه لذت بخـش است وقتی با خــُـدا معامله بهِشــت و جهنم می کنم گرما را به جــان می خَرم... اما حِجــابم را با جهنم عوض نخواهــم کرد چـــادرَم! در این گرمـای تـابستـان؛ وقتی پیچیده می شـوم میـان سیـاهی ات، تنهــا دلخـوشی ام به این اسـت که... عرقِ روی ِ پیشـانی ام عرقِ بنـدگی اسـت، نـه عرق شَـرم... بـاور کـن، معنیِ این همه حرارت و گرما را به جان خریدن ، تحمـل نیسـت... عشق اسـت؛ عشق بـه خُـدا...
۹۶/۰۴/۲۷
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.